رمان نودهشتيا

دانلود دلنوشته حواي بي هوا نودهشتيا

نويسنده: تيانا طهماسبي

ژانر: تراژدي، عاشقانه

خلاصه :

دقيقاً از آنجايي كه كسي را براي شنيدن و درك كردن حرفهايم نيافتم نوشتم، با خودم حرف ميزنم، خودم

حرفهايم را ميخوانم، تا آخرين نقطه آنها را در ذهنم گوش ميدهم و به خاطر ميسپارم. سال ها گشتم و

تنها خودم را براي فهميدن لغت هايم يافتم. دلتنگي مرا ديوانه كرده، خودم ميدانم.

مقدمه :

من مينويسم تو را ميپرستم و تو همين را ميخواني، من با احساسم برايت مينويسم و تو با چشمانت

چندين كلمه را دركنار هم ميبيني. من ميگويم دلم برايت تنگ شده و تو ميشنوي و ميگويي من كه

همينجا هستم. از عشق برايت ميگويم اما تو حس و حال دوست داشتن من را درك ميكني. شايد مشكل

از من است كه فكر ميكني من به تو وابسته هستم؛ تو نميداني ولي من كه ميدانم اين وابستگي به تو

نيست، بلكه من به عاشق تو بودن دلبسته شدم.

دلنوشته حواي بي هوا نودهشتيا

پيشنهاد ما:

دانلود رمان كابوس هاي يك قاتل

داستان كوتاه بي‌خواب عشق

سخن نويسنده :

از زماني كه بچه بودم بهه نوشهتن عهقهه داشهتم، هاهت سهاله بهودم كهه اولهين داسهتان زنهدگيم را بهراي

پدر و مهادرم نوشهتم. نهه سهالم بهود كهه شهروب كهردم بهه رمهان خوانهدن و دوازده سهالم بهود كهه شهروب

كهردم بهه نوشهتن دو سهال طهول كشهيد و چنهدين دفتهر را از نوشهتههايم بهه پايهان رسهاندم، امها شهبي

همههههههه آنههههههها را دور انههههههداختم و از همههههههه چيههههههز و آدمههههههها فاصههههههله گههههههرفتم.

امسال و سالهاي بعدي فرق دارد، من از نوشتن ديگر عقب نميمانم

 زمان تغيير معني جمالت

احساساتي كه معني جمهت را تغير ميدهند زياد هستند، مثهً گاهي معني دوستت دارم

ميشود مرسي براي كنار من بودنت، معني عاشقت هستم ميشود مرسي به خاطر كارهايي كه

برايم انجام دادهاي.

بعضي جاهاي ديگر حرفهاي زيبا تيكهدار ميشوند و انسان ها را ناراحت ميكنند؛

ولي جملههايي هستند تنها در هنگامي كه در شرايط سختي هستيد از آنها استااده ميكنيد،

يعني شما ميخواهيد درخواست كمك كنيد، يعني شديداً به چيزي نياز داريد، يعني خيلي

بيقراريد و نميتوانيد اين را بيپرده و بيواسطه لغوي به زبان بياوريد.

درست مانند من كه شده است كنارم باشي و كنارت بخندم؛ اما به تو بگويم دلم برايت تنگ

شده!

هميشه كه دلتنگي براي جسم يك انسان نيست؛ من دلم حتي براي روحت تنگ ميشود،

دلم براي حرفهاي زيبايت تنگ ميشود،

دلم براي اينكه هر لحظه بگويي چقدر من را دوست داري تنگ ميشود، دلم براي جدي

بودنهايت در هنگام بيان كلماتت تنگ ميشود.

تو نميداني كه با خنداندن من اين دلتنگيها از بين نميرود، وقتي با تو هستم و ميگويم دلم

تنگ توست، من از همه دنيا جز تو دست كشيدم. پس عهوه بر بودنت، دلم براي حرفهاي

زيبايت و به روحم آرامش دادنت تنگ ميشود.

دلبر من، حواست باشد كه من دلم براي هر كسي، آن هم هنگامي كه در كنارم باشد تنگ

نميشود.

پيشنهاد ما

رمان سي و هشت روز | somayeh.m كاربر نودهشتيا نودهشتيا

رمان آلماي آتش | اسطوره كاربر انجمن نودهشتيا

دانلود دلنوشته حواي بي هوا نودهشتيا